خرید هاست

http://s5.picofile.com/file/8110933900/wWw_smslar__ir_96_.jpg


موضوعات مرتبط: عاشقانه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:, | 9:50 | نویسنده : مجيدباقري |

خُـــــــدایا ...


موضوعات مرتبط: عاشقانه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:, | 9:50 | نویسنده : مجيدباقري |

 

بغض گلویم را سخت می فشارد این است حاصل عشق


باران که می بارد می فهمم که تنها نیستم اسمان نیز دلش گرفته
زیر باران اشک ریختن حس عجیبی دارد اشک می ریزی
 اما اشک هایت در پس اشک های اسمان پیدا نیست



باز هم دلم گرفته از پنجره به بیرون که می نگرم
 تنها صحنه ای که مجبور به دیدنش هستم
 تکه ای ازاسمان همیشه پایدار به همراه تک درختی است
 که با ابهت تمام قد برافراشته و برگهایش رابه اغوش باد سپرده



زمزمه اواز پرنده ای به گوش می رسد گویا بامن حرف میزند
 گویا دلتنگی مرا درک کرده
 گویا از دلم خبر دارد
غمگین می خواند
 اشک در چشمانم حلقه می بندد
من متعلق به اینجا نیستم من متعلق به ازادیم



به ساعت می نگرم انگار ساعت نیز لجش گرفته ،
خوابیده یا اینکه قصد ازار مرا دارد



کاش باران ببارد دلم بد جور ابری است
زمانی شعر می گفتم برای باران
ولی حالا خودم تنهاترم ، تنهاتر از باران


آشنای غریب

موضوعات مرتبط: عاشقانه ، آشنای غریب ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 30 دی 1392برچسب:, | 8:11 | نویسنده : مجيدباقري |

 

باز به رسم گذشته دلم گرفته
با ز می خواهم بنویسم تا خالی گردد این دل


حال و هوای عجیبی دارد این دل
، نمی دانم دلگیر از کیست ،گرفته از چیست .


دلم می خواهد با صدای بلند گریه کنم
 تا صدای هق هق گریه هایم دنیا را فرا گیرد


ولی باز این سکوت است که بر دلم ،بر چشمانم،بر زبانم حاکم می شود
 باز سکوت می کنم .
 سکوتی سنگینتر از فریادها،
مانده ام چرا کسی صدای فریاد سکوتم را نمی شنود
،چرا مرهمی نیست برای زخم ملتهب این دل .


دلم خون است از غم هجران ،از نبود باران،
خدایا مدت هاست که صدایت می زنم ،مرا دریاب



آشنای غریب

موضوعات مرتبط: عاشقانه ، آشنای غریب ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 30 دی 1392برچسب:, | 8:10 | نویسنده : مجيدباقري |

 

 

 

الها...

شکوه هایم را جز تو نزد که ببرم

 سراپا غرق در گناهم ،

نگذار بیش از این در منجلاب گناه فرو روم ؛

 


خدایا ...

دستانم را می بینی که به سویت دراز است

دستانم را بگیر که محتاجم 

 

 

پروردگارا ...

 

شب برایم سخت دلگیر و وحشتناک است

روز نیز حاصلش جز انتظار نیست

 

خدایا....

جز تو با چه کسی میتوان حرف زد و راحت گریست

سخت است زندگی در تنهایی در بی کران غربت

 

می دانم که نزدیکی

می دانم که هستی

ولی قدم برداشتن به سویت با این همه گناه و دوری سخت است

با چه رویی به سویت بیایم وقتی لیاقت هیچ چیز را ندارم

 

ارسال شده"آشنای غریب"

 


موضوعات مرتبط: عاشقانه ، آشنای غریب ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 30 دی 1392برچسب:, | 8:7 | نویسنده : مجيدباقري |

                   

 

                  بجای دسته گلی که فردا در قبرم نثار می کنی

                                         امروز با شاخه گلی کوچک یادم کن *

 

              به جای سیل اشکی که فردا بر مزارم می ریزی

                                                            امروز با تبسمی شادم کن *

 

       به جای اون متن های تسلیت که فردا برایم می نویسی

                                         امروز با یک پیغام کوچک خوشحالم کن *

 

                                                   من امروز به تو نیاز دارم نه فردا


موضوعات مرتبط: عاشقانه ، من امروز به تو نیازمندم ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 29 دی 1392برچسب:, | 16:35 | نویسنده : مجيدباقري |




















 

با تمام وجود









موضوعات مرتبط: عاشقانه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 22 دی 1392برچسب:, | 16:58 | نویسنده : مجيدباقري |

 

اگر واقعا عاشقش باشی ، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود .

اگر واقعا عاشقش باشی ، در کنار او که هستید ، احساس امنیت می کنید .


اگر واقعا عاشقش باشی ، حتی با شنیدن صدایش ، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید .


اگر واقعا عاشقش باشی ، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید .


اگر واقعا عاشقش باشی ، تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است .


اگر واقعا عاشقش باشی ، حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوا ر است .


اگر واقعا عاشقش باشی ، شیرین ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که با او گذرانده اید .


اگر واقعا عاشقش باشی ، حاضرید برای خوشحالی اش دست به هرکاری بزنید .


اگر واقعا عاشقش باشی ، هر چیزی را که متعلق به اوست ، دوست دارید .


اگر واقعا عاشقش باشی ، برای دیدن مجددش لحظه شماری می کنید .


اگر واقعا عاشقش باشی ، حاضرید از خواسته های خود برای شادی او بگذرید .


اگر واقعا عاشقش باشی ، به علایق او بیشتر از علایق خود اهمیت می دهید .


اگر واقعا عاشقش باشی ، حاضرید به هرجایی بروید فقط او در کنارتان باشد .


اگر واقعا عاشقش باشی ، ناخود آگاه برایش احترام خاصی قائل هستید .


اگر واقعا عاشقش باشی ، واژه تنهایی برایتان بی معناست .


اگر واقعا عاشقش باشی ، آرزوهایتان آرزوهای اوست .


اگر واقعا عاشقش باشی ، در دل زمستان هم احساس بهاری بودن دارید .


اگر واقعا عاشقش باشی ، با موفقیت و محبوبیت او شاد و احساس سربلندی می کنید .


اگر واقعا عاشقش باشی ، او برای شما زیباترین و بهترین خواهد بود اگرچه در واقع چنین نباشد .


اگر واقعا عاشقش باشی ، تحمل سختی ها برایتان آسان و دلخوشی های زندگیتان فراوان می شوند .


اگر واقعا عاشقش باشی ، به همه چیز امیدوارانه می نگرید و رسیدن به آرزوهایتان را آسان  می شمارید .


اگر واقعا عاشقش باشی ، در مواقعی که به بن بست می رسید ، با صحبت کردن با او به آرامش می رسید .


گر واقعا عاشقش باشی ، شادی اش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی اش برایتان سنگین ترین غم دنیاست .


به راستی دوست داشتن چه زیباست ،این طور نیست ؟

 


موضوعات مرتبط: عاشقانه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 21 دی 1392برچسب:, | 12:34 | نویسنده : مجيدباقري |

 

 
داستان عاشقانه
 
 
 
پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون… بعد از یک ماه پسرک مرد… وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر
پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد… دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده… دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد… میدونی چرا گریه میکرد؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد
 
 
 

موضوعات مرتبط: داستان عاشقانه ، عاشقانه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 19 دی 1391برچسب:, | 16:27 | نویسنده : مجيدباقري |

 

شعر عاشقانه 

من فقط عاشق اینم

 

 

من فقط عاشق اینم حرف قلبتو بدونم

 

 

الكی بگم جدا شیم تو بگی كه نمیتونم 

 

 

من فقط عاشق اینم بگی از همه بیزاری 

 

 

دو سه روز پیدام نشه و ببینم چه حالی داری 

 

 

من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم

 

 

اینقدر زنده بمونم تا بجای تو بمیرم 

 

 

من فقط عاشق اینم روزایی كه با تو تنهام

 

 

كار و بار زندگیمو بزارم برای فردا 

 

 

من فقط عاشق اینم وقتی از همه از كلافم 

 

 

بشینم یه گوشه دنج موهای تو رو ببافم 

 

 

عاشق اون لحظه ام كه پشت پنجره بشینم 

 

 

حواست به من نباشه دزدكی تو رو ببینم 

 

من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم

 

اینقدر زنده بمونم تا بجای تو بمیرم

 


موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، عاشقانه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 19 دی 1391برچسب:, | 16:21 | نویسنده : مجيدباقري |

 

داستان خیلی قشنگ دختر نابینا

دختری بود نابینا
که از خودش تنفر داشت
که از تمام دنیا تنفر داشت
و فقط یکنفر را دوست داشت
دلداده اش را
و با او چنین گفته بود

« اگر روزی قادر به دیدن باشم
حتی اگر فقط برای یک لحظه بتوانم دنیا را ببینم
عروس  تو خواهم شد »
***
و چنین شد که آمد آن روزی
که یک نفر پیدا شد
که حاضر شود چشمهای خودش را به دختر نابینا بدهد
و دختر آسمان را دید و زمین را
رودخانه ها و درختها را
آدمیان و پرنده ها را
و نفرت از روانش رخت بر بست
***
دلداده به دیدنش آمد
و یاد آورد وعده دیرینش شد :
« بیا و با من عروسی کن
ببین که سالهای سال منتظرت مانده ام »
***
دختر برخود بلرزید
و به زمزمه با خود گفت :
« این چه بخت شومی است که مرا رها نمی کند ؟ »
دلداده اش هم نابینا بود
و دختر قاطعانه جواب داد:
قادر به همسری با او نیست
***
دلداده رو به دیگر سو کرد
که دختر اشکهایش را نبیند
و در حالی که از او دور می شد گفت
 پس به من قول بده که مواظب چشمانم باشی
 
 
 
 
 
 
 

موضوعات مرتبط: داستان عاشقانه ، عاشقانه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 19 دی 1391برچسب:, | 16:19 | نویسنده : مجيدباقري |

 

دوستان این چند كلمه دیگه را هم از من به یاد داشته باشید


خدایا تو كه مهربونی

 

غمم را تو میدونی

 

بیا امشب كاری كن

 

غمم را تو خالی كن

 

به این عاشق تو رحمی كن

 

به التماس چشماش نگاهی كن

 

خداوندا ، وجود من ، میسوزه

 

قلب خسته ام ، میپوسه

 

خدای من ، مهربونم

 

تو یاری كن ، یه كاری كن

 

دله خستم را آروم كن

 

مجید باقری

 

 


موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، عاشقانه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 19 دی 1391برچسب:, | 8:52 | نویسنده : مجيدباقري |
داستان عاشقانه اهدای قلب پسر به دختر
 
 
 
 
 
 
پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم ، تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد …
 
حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی…شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید…
چشمانش را باز کرد..دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟دکتر گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده.شما باید استراحت کنید..درضمن این نامه برای شماست..!
دختر نامه رو برداشت.اثری از اسم روی پاکت دیده نمیشد. بازش کرد و درون آن چنین نوشته شده بود:
سلام عزیزم.الان که این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم چون میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که قلبمو بهت بدم..پس نیومدم تا بتونم این کارو انجام بدم..امیدوارم عملت موفقیت آمیز باشه.(عاشقتم تا بینهایت)
 
 
دختر نمیتوانست باور کند..اون این کارو کرده بود..اون قلبشو به دختر داده بود..
آرام اسم پسر را صدا کرد و قطره های اشک روی صورتش جاری شد..و به خودش گفت چرا هیچوقت حرفاشو باور نكردم....
 
 

موضوعات مرتبط: داستان عاشقانه ، عاشقانه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 19 دی 1391برچسب:, | 8:40 | نویسنده : مجيدباقري |

چندتا كارت پستال زیبا .......عاشقانه ....... غمگین..... امیدوارم خوشتون بیاد

 

بقیه در ادامه مطلب ببینید

 

 

 


موضوعات مرتبط: عاشقانه ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 18 دی 1391برچسب:, | 12:52 | نویسنده : مجيدباقري |

 

  شب تاریك


 

دلتنگیهام پایان نداره

 

شب های من ستاره نداره

 

 

اشك های من بیهوده میباره

 

دلم دیگه طاقت نداره

 

بازم بی تو بمونه

 

 

بیا تا جون بگیر

 

 

سر و سامون بگیرم

 

ببین دارم میخونم

 

هرشب تا صب می خونم

 

از عشق و غم میخونم

 

بیا تا شبهای تار برام پایان بگیره

 

بیا تا شب های تار برام پایان بگیره

 

بیا بیا بیا بیا

 

.

.

مجید باقری

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، عاشقانه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 18 دی 1391برچسب:, | 9:28 | نویسنده : مجيدباقري |
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
.: Weblog Themes By BlackSkin :.